بیادت هستم،اماهیچ شاهدی ندارم جزکوچه پس کوچه های خلوت دلم
پسری متوجه شد که 5دقیقه دیگر میمیرد.....این پیام رانوشت:بامن میای؟ هم برای رفیقش وهم دوست دخترش فرستاد.بعد از2 دقیقه دوست دخترش جواب داد:من گیرم،کجا می خوای بری؟؟؟نمیتونم بیام.تنها برو عزیزم....پسرک قلبش بیشتر درد گرفت2ثانیه بعد رفیقش پیام داد: داداش کجا میخوای بری بدون من وایسا اومدم!!!پسرک خندید وچشمانش رابست و بعد مرد.
به انگشتانم كه مينگرم به يادت مي افتم-چون عزيزانم انگشت شمارند
من بيهوده سوختم
درست مثل يک سيگارروشن وسط لبهاي کسي که سيگاري نيست...!
نظرات شما عزیزان: